تنگسیر


این اسب چموش کی آرام میگیرد

آرام آرام شروع شد . روز های اول آنقدر آرام بود که هیچ کس آن رو حس نمیکرد . ولی هرچه زمان به جلو میرفت او هم بیشتر میتاخت. تقریبا از یکی دو سال پیش بود که این اسب چموش افسار خود را گسسته و بر تن نیمه جان آرزوهایمان شروع به تاختن کرد . و همچنان میتازد . این اسب چموش تورم است که دیگر برای درک آن نه به سواد و نه به آمارهای کذایی بانک مرکزی نیاز است . چیزی که به طور مستقیم به زندگی مردم اثر گذاشته و همچنان قربانی میگیرد .چقدر ما ملت قانعی هستیم یاد گرفتیم که از وضع بد موجود شکوه نکنیم و روزنه های زیادی رو برای برون رفت از این فشار ها برای خود یافتیم . یاد گرفتیم که اگه نتونستیم برای مهار این اسب چموش روشی بیابیم از آن بگریزیم. یاد گرفتیم برای رهایی خود دیگران رو قربانی و لگدمال این اسب چموش کنیم. یاد گرفتیم که مسئولین رو مقصر ندونیم  و تقصیر رو بر گردن استکبار جهانی و کفار بندازیم.چقدر ما ملت خوبی هستیم . یاد گرفتیم که سکوت کنیم . یادگرفتیم بگیم گران شد که شد به جهنم در عوض انرژی هسته ای داریم. یاد گرفتیم که بگیم چیزهای مهمتری هم هست اون هم سربلندی برادرانمان در کشورهای سوریه و لبنان . چقدر ما ملت قانعی هستیم حکایت ما شده حکایت معروف شاه و مردم و پل که حتما همه شما اون رو شنیده اید . حکایت ما و این اسب چموش هچنان ادامه دارد .......

نويسنده: تنگسیر | تاريخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:تورم, بندر بوالخیر, | موضوع: <-PostCategory-> |